محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

محمدمهدی تحفه بهشتی ما

پسری است از بهشت، دلخوشی مادر و بابا

چی بپزم دات آی آر

سلام اصل ماجرای این سایتی که توی پست قبل معرفی کردم اینه که این سایت ایده ی بابای محمدمهدی هست! بابا مصطفا با رسیدن این ایده به ذهنش و با کمک عمو کامل دارن تلاش می کنن تا یه کمک دست برای کسایی که دوست دارن کمی راحت تر آشپزی کنن آماده کنند. به شدت هم پذیرای نظرات و ایده های شما دوستان گل هم هستن. البته ناگفته نماند بابا مصطفا هم مثل سایر آقایون وقتی خانم خونه ازشون می پرسه که " عزیزم نهار چی بپزم"  با انتخاب بدترین پاسخ می فرمایند   " هرچی خودت دوست داری عزیزم!!!!" http://chibepazam.ir ...
25 اسفند 1390

دو صد من استخوان بايد كه صدمن بار بردارد !

هو الشافی سلام به پسر گل مامان مامان خسته س حسابی. متاسفانه در اپی دمی این ویروس سرماخوردگی جدید که تب بالا داره شما هم گرفتار شدید و به سختی تب کردی. سه روز بد ولی پر تجربه بر من گذشت. مامان طاهره و بابا حاجی و بابا مصطفا و من همه به شدت نگران بودیم و بالا بودن و پایین نیومدن تبت باعث شد تا سه بار راهی بیمارستان بشیم... خدا رو شکر بعد سه روز تبت قطع شده. اما خب آبریزش و سرفه هنوز مونده. متاسفانه به شدت هم پرخاشگر و بداخلاق شدی . امیدوارم خدا به ما صبر بده و بتونیم متوجه بشیم که چه جوری میشه با شما برخورد کرد. همه ی بیمار ها هم شفا بگیرند... توی این ایام باباحاجی یه دعای قشنگ کرد که خیلی فکرم رو مشغول کرد. باباحاجی دعا کر...
24 اسفند 1390

کاشکی چشمای آدما هم دوربین داشت!!!

سلام به بمب متحرک مامان!!! دو سه روزی هست به شدت مشغول تکوندن آشپزخونه با تمام قوا هستم. دیروز داشتم توی کابینت رو می چیدم به شما دید نداشتم. اومدی توی آشپزخونه و یه خورده بازی کردی و رفتی. بعد حدود 30 ثانیه یه هو به دلم افتاد نگاهت کنم!!!!!!!! دیدم که !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ئوووووووووو!!!!!!!!!!!!!!!!! رخت پهن کن جلوی شوفاژ بود، لباس هاش روی زمین، و خدای من !!!!!!!!!!! محمد مهدی مثل گربه ای که به 4 تا طناب آویزون شده باشه بالای رخت پهن کن!!!!!!!!!!!!!!!! رخت پهن کن ما از این جدیدا نیست. از همون قدیمی هاست که باید کلی کشتی بگیری تا باز بشه! با انگشت شست و انگشت دومی پاش بندهای رخت آویز رو نگه داشته بود و بادستهاش هم به زور می خ...
6 اسفند 1390

علاقه به کوبش!!!!

سلام عسلم به صورت کلی شما در اکثر مواقعی که در حال بازی کردنی،در حال نوعی از کوبیدن هستی. بالاخره یه جوری تا بازی کردنت به کوبیدن و یا به قول خودت گَنگ گَنگ کردن (کوبیدن) با گونگ گینگ (چکش ، چماق ) می رسی !!! امروز بابا یه سری کاغذ برات لوله کرده بود که شما بعدا توش نقاشی بکشی، همچین که حالت لوله ای کاغذها رو دیدی با خوشحالی فراوان گفتی : ئه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! گونگ گینگ!!!!       ...
5 اسفند 1390

ئه!!! کو؟؟؟!!!

دارم با خواهرم تلفنی صحبت میکنم -  یه هو صدای محمد مهدی بلند میشه که ئه!!! کو؟؟؟ دست؟؟؟ کو؟؟؟ منفجر میشم از خنده!!! دستش رو کرده توی استینش و هی داره فیلم در میاره که ئه!!! دست کو؟؟؟!!!
2 اسفند 1390
1